تو به من نگاه کن و مرا اینگونه نبین..

شعر جدایی

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۸، ۰۶:۲۲ ب.ظ

شعر جدایی

 شعر جدایی , شعر جدایی مولانا , شعر جدایی گریه دار , شعر جدایی از دوست

در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم درباره متن و شعر جدایی از عشق و دوست و رفیق و مادر گریه دار از مولانا در دسته سرگرمی برای شما صحبت کنیم . در ادامه با ما همراه باشید .

من از راهی دور

برای خواندن خواب های تو آمده‌ام،

من از راهی دور

برای گفتن از گریه های خویش

راهی نیست،

در دست افشانی حروف

باید به مراسم آسان اسم تو برگردم،

من به شنیدن اسم تو عادت دارم

من

مشق نانوشته ام به دست نی،

خواندن از خواب تو آموخته ام به راه

من

باران بریده ام به وقت دی،

گفتن از گریه های تو آموخته ام به راه

به من بگو

در این برهوت بی خواب و طی،

مگر من چه کرده‌ ام

که شاعرتر از اندوه آدمی ام آفریده اند؟

سیدعلی صالحی

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی

که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت

تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی

بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بغضی که مانده در دل من وا نمی‌شود

حتی برای گریه مهیا نمی‌شود

بعد از تو جز صراحت این درد آشنا

چیزی نصیب این من تنها نمی‌شود

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

کاش یک نفر بود

که دوستم داشت

که دوستش داشتم

و همین را برای همیشه میگفت

و همین را برای همیشه میگفتم

همین دوستت دارم را

به همین سادگی…

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

دوستت داشتم

دوستت دارم

و دوستت خواهم داشت

از آن دوستت دارم‌ ها

که کسی نمی‌داند

که کسی نمی‌تواند

که کسی بلد نیست

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

نفرین به عشق و عاشقی

نفرین به بخت و سرنوشت

به اون نگاه که عشقتو

تو سرنوشت من نوشت

نفرین به من نفرین به تو

نفرین به عشق من و تو

به ساده بودن منو

به اون دل سیاه تو

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

چنان دل بسته ام کردی

که با چشم خودم دیدم

خودم میرفتم اما

سایه ام با من نمی آمد

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت

بر سینه می فشارمت اما ندارمت

ای آسمان من که سراسر ستاره ای

تا صبح می شمارمت اما ندارمت

در عالم خیال خودم چون چراغ اشک

بر دیده می گذارمت اما ندارمت

می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان

در باغ دل بکارمت اما ندارمت

می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل

بر سر نگاه دارمت اما ندارمت

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست

همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد

بال وقتی قفس پرزدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مساله ی دوری و عشق

و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست

  • اپامه عشقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی